سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بیا مرا ببر ...

نوشته شده در  سه شنبه 89/1/24ساعت  10:49 عصر  توسط قطره ای از دریا 

خانقاه عارفان

ای کاش می شد آرزویم را برآورده کنی ، حالا ... همین حالا ،
دلم می خواهد بروم بالای قله های بازی دراز ،
رو به کربلا فریاد بزنم ..
شاید آن بالا صدایم به تو برسد ،
عارفانه هایش راه گلویم را بسته ، احساس خفگی می کنم ، دیگر نمی توانم حرف بزنم ...
چشم هایم خسته اند ،
چقدر دلم می خواهد آنجا باشم ،
بیا مرا ببر آنجا ...


* فقط اینبار به دردانه ات قسم مرا ببر .


  • کلمات کلیدی :


  • چقدر از جنسمان خراب است ؟

    نوشته شده در  دوشنبه 89/1/16ساعت  9:6 عصر  توسط قطره ای از دریا 

     

    سال نو شد ، ما هم نو شدیم ؟
    افکار خود را هم مثل خانه تکاندیم ؟
    رفتار خود را هم مثل در و دیوار پاک کردیم ؟
    به هر طرف دنیای مجازی و حقیقی که سر می زنم پر شده از شعار ،
    و دیالوگ هایی که فقط برای گفتن است نه عمل ،
    و اداهایی که ما برای هم درمی آوریم  ،
    چیزی که از دل نباشد ، از رویش می بارد عاریه و تقلبی است
    لفاظی ها که دیگر حال را بهم می زند : عاشق شهادت ، پیرو ولایت و یا دموکراسی ، آزادی ...
    هر سال سید علی عزیزمان نامی می گذارند برسال برای عمل ،
    ولی هر سال کلی سمیـــــنهار و جلسات می گذارند و بنرها بر در و دیوار می کوبند ،
    الا عمل ...
    بهتر است عملمان را در ترازوی قرآن بگذاریم و بسنجیم ،
    تا بفهمیم چقدر از جنسمان خراب است .

    خدایا عمر مثل باد می گذرد ،
     پس ما کی آدم می شویم ؟!


  • کلمات کلیدی :


  • <      1   2      
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    یه سوال ؟
    هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق
    چرا کسی فیلمش را نمی سازد ؟
    [عناوین آرشیوشده]