سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یا علی !!!

نوشته شده در  یکشنبه 87/6/31ساعت  12:46 صبح  توسط قطره ای از دریا 

یا علی !
طلحه و زبیرها ی زمان ما در قبال سالهای  ...  ادعای مالکیت بر انقلاب دارن و طلب سهم و غنیمت می کنن ! 
یا علی !
هر وقت نان به نرخ روز خورهای متحجر متمدن نما که اگه بشه حاضرن از ترس اتهام به تحجر و انقلابی بودن و...  حتی کُتشون رو بکنن تو شلوارشون رو می بینم ، میگم اینها اگه تو سقیفه بودن چه کار می کردن ؟!
هرچند الان هم انصافاً کم نمیزارن ، سید علی زمان ما واقعاً بین خیل عظیمی از دوستان دشمن شاد کن قرار گرفته ، گرگهای گوسفند نما ! از هر فرصتی برای عرض اندام به جای خدمت به بنده ها خدا استفاده می کنن .
به بهانه دفاع از میهن ؛ شعار میهن دوستی و مردم سالاری سر میدن اما در واقع مردم رو نردبانی برای بالا رفتن خودشون و منافعشون قرار میدن ...
یا علی !
اگه تا چند سال پیش پنهانی دشمنی می کردن و به ظاهر مدافع ولایت بودن ؛ اما حالا شمشیرو از رو بستن و مقابل ولایت صورت زشت خودشون رو ظاهر کردن ...
یا علی !
مگر نگفتی " بیت المال اگه خلخال پای زنانتان هم باشد باید باز پس دهید " کجایی ببینی هر جا مناقصه ایی _تجارتی ازدورترین روستا تا برج های تهران انجام میشه میتونید ردپاشون روببینید. اینهاخودشون و وارث انقلاب می دونن !
یا علی !
مگر نه اینکه خودت گفتی "هرکجا کاخی بالا رفت یقین بدانیدکوخهایی خراب شدند"!
یا علی !
هر وقت کنار خیابون زنی که چند کیلو سبزی و میوه جلوش گذاشته و سرش رو از خجالت پایین انداخته تا آبروش نره رو می بینم ، یا اون مردی که بیکار کنار خیابون وایساده تا یکی بیاد کارگر روزمزدی بخواد و خدا میدونه تو دلش چه غوغایی از فکر شرمندگی پیش زن و بچه هاش بپاست ؛ دلم میخواد زمین دهن باز کنه برم توش !
یا علی !
کجایی بببینی به نام آزادی ، فرهنگ توحش جنگل رو ترویج می کنن ! ادب و احترام جای خودش رو به جسارت و حماقت داده ! بعضی ها  ترجیح میدن به جای صحبت کردن از حمله کردن به همدیگه استفاده کنن !
یا علی !
کجایی ببینی ، بعضی از زنان ما به جای اینکه عصمت و پاکدامنی زهرا (س) رو سرمشق خودشون قرار بدند دنبال الگوی فلان خواننده زن همجنس بازمیرن ...
زهرایی که حاضر شد پشت در پهلویش شکسته بشه تا به مولایش لطمه ایی وارد نشه  ...  مقاومت این عده از زنان در برابر سختیها و مشکلات چقدره ؟
یاعلی ! این زخمهای کهنه ... با سالروز ضربت خوردنت سر باز کرده !
اما ... اما دنیا اینقدر هم زشت نیست .
اگه نامردها زیاد شدن !!! باید گوشها و چشمهای خفاشی خودشون رو باز کنن و اینرو توش فرو کنن ! که تا بچه شیعه ها هستن تا فرهنگ شهادت و خون شهدا توی رگهای جامعه جاریه ، هیچوقت اجازه نمیدن سید علی تنها بمونه و ایران هم کوفه نیست !
و هستند دختران و زنان پاکی که نه تنها مدافع ولایت هستند بلکه ان شا ءا... با کار و تلاش و تحصیل علم و حفظ بنیاد خانواده مانع ترویج فرهنگ توحش و مروج فرهنگ مهر و پاکی زهرا (س) خواهند بود .


  • کلمات کلیدی :


  • خدایا من جزو کدوم گروهم ؟!

    نوشته شده در  پنج شنبه 87/6/28ساعت  6:27 عصر  توسط قطره ای از دریا 

                           

                                    خدایا من جزء کدوم گروهم ؟!
    امشب شب قدره ، تو این شب چشم به آسمون دوختم و سر بر آستان کبریایی تو .
    چشم در افق دوختم و در مدار نگاهم نظاره گر کهکشان مهربانی توأم . یا قدیم الاحسان !
    هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو . پس دستم بگیر ! باید راهی به سوی آسمون پیدا کنم . و پلکانی به زیارت مولایم  ...
    باید در این شب خودم رو پیدا کنم که سالهاست گم کرده راهم و اسیر پندارهای خود .
    باید رنگ خدا بگیرم که شب قدر شب زیبایی هاست ، شب یکرنگی ، شب بریدن از خلق و اتصال به نور مطلق ...
    شب قدر شب دعوت خداست از بنده هاش ، چقدر روزها اومدن و رفتن تا بالاخره شب وعده خدا رسید ؛اما حالا که رسیده خدا کنه از دستش ندم .
    خدایا تو شب قدر میخوان قدر ما آدمها رو معلوم کنن، که : تو بنده خوبی بودی ، همیشه به یاد ما بودی ، هوای بنده های خدا رو داشتی و ...
    یا اینکه بسه دیگه تو بیشتر ازاین بالا نمیری ،قدرت همینه ! لیاقتت بیشتر از این نیست!
    یا اینکه !!! تو بنده شیطان شدی و مصداق ظهر الفساد فی البر و البحر !!! و..
    خدایا من جزو کدوم گروهم ؟!
    یا غیاث المستغیثین ! ای مهربان ترین به خلق ! در این شب که از هزار شب بهتره ؛
    با دست خالی به سوی تو اومدم تا به واسطه چهارده نور پاک و به حرمت مولایم ...
    از تو بخوام من رو به خودم وامگذاری و از خویش مرانی ! و بابخشش گناهام بدرقم کنی !
    ( رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل من لدنک سلطاناً نصیرا  )
    خدایا ! امسال رو سال آخر غیبت مولایم قرار بده . میدونم این ماییم که در غیبتیم وگرنه او همیشه حاضره ! اما دیگه بسه ، خدایا ما تحمل زندگی بدون مولا رو نداریم چون همه چیزش عاریه است ، وقتی صاحبمون ، مولامون نیست ! بهترین چیزها لذتشون رو از دست میدن ...
    یا عالی به حق علی (ع)  ! به تنهایی دل علی (ع) ! سید علی زمان ما رو تا ظهور مهدی (عج) فاطمه سلامت و پایدار بدار!

     

     

     

     


  • کلمات کلیدی :


  • سلام بر کریم اهل بیت (ع)

    نوشته شده در  دوشنبه 87/6/25ساعت  5:55 صبح  توسط قطره ای از دریا 

      

     سلام بر کریم اهل بیت (ع)
    سلام برگل زیباى مجتبوى دربوستان حُسن نبوى،سبط اکبر،الگوى کمال و ...
    سلام بر او، که کرامت و جود، آینه‌دار فضایل اوست.
    سلام بر صبر خدایى‏اش، که ما را الهام بخش صبورى در راه حق است.
    سلام بر صلح حماسى‏اش، که ما را آموزگار عمل به تکلیف و تبعیّت از وظیفه است.
    سلام بر بقیع غریبش، که رواق مظلومیت اهل‌بیت و شیعه است.
    سلام بر آن مسموم شهید، بر آن مظلومیّت مجسّم و تجسّم مظلومیّت.
    ( جواد محدثی )


  • کلمات کلیدی :


  • پیام های بیسیم چی

    نوشته شده در  دوشنبه 87/6/25ساعت  12:25 صبح  توسط قطره ای از دریا 

    * میان ما و شهادت عهدی است برای رفتن ؛ وتنها آنانکه برپیوندشان با او ماندند ، باشهادت خواهندرفـت .
    * زندگی سراسر آزمون است ، و شهــادت ، مهر قبولی ...
    * تشنگی شرط شهـادت است و تشنه کامی ، زینت آن ...
    * تاجان عاریتی رابازپس ندهی ، جان حقیقی نتوانی ستاند.
    * اگر کسی نسیم ساکن دیده است ، شهید عافیت طلب نیز خواهد دید ... سکون مرگ نسیم است .
    * شهــادت به آسمان رفتن نیست ، به خود آمدن است .
    * خدایی که حی است شهید است ، و هرکه شهیداست ؛ حی ...
    * به ما گفتند بمانید !  نگفتند در گل بمانید ...
    * جز او از هر چه ترسیدی ، شهـادت را از تو خواهد ربود .
    * (لن ترانی) برای گوش هایی است که هنوز آوای شهادت را نشنیده اند .
    * پسر دید و رفت ، پدر چید و رفت ؟ یکی به بهشت ، یکی از بهشت . این است اعجاز شهادت .
    * شهــادت را مگر در و دیواری است که می گویند : باب شهادت را بستند . شهادت همـاره در شهـادت است .
    * روئیت اگر ممکن است ، جز به شهـادت ممکن نیست .
    * به اشک اگر وضو سازی و به امــام عشق اقتدا کنی ، شهـادت نمی دهی ، شهـادت می گیری .


  • کلمات کلیدی :


  • ظرایف

    نوشته شده در  یکشنبه 87/6/24ساعت  2:14 عصر  توسط قطره ای از دریا 

    ظرایف      
    * چه جهل مقدسی است ، آنگاه که انسان بعد از سالها رنج و تکاپو می فهمد که هنوز هیچ نمی فهمد و چه علم نامقدسی! است وقتی "خدا " در متن آگاهیهایت نباشد.
    * عادت نکرده ایم خویش را " تجزیه و تحلیل " کنیم . به همین دلیل ، هم " تجزیه" می شویم و هم " تحلیل " می رویم .
    * بیایید گاه نیز با " سکوت " حرف بزنیم . هر کس همیشه با " گفتن " انتقال مفهوم می کند ، سخن گفتن نمی داند .
    * کسی که در مقابل همه پرسشها " ژست " پاسخ می گیرد ، دیوانه است . (ان من اجاب فی کل ما یسئل عنه فهو مجنون )امام رضا (ع)

    * " قلب سالم " همچون مین یاب است تا به گناه رسید " آژیر " می کشد . اگر روزی حلاوت طاعت یافتیم و کراهت معصیت ، به سلامت قلبمان ایمان بیاوریم .
    * هر کس خود را اداره کند بزرگترین مدیر است .
    * کتاب اندوختن و نخواندن ، احتکار علم و به زندان کشیدن " اندیشه " است ، چه بسیار آنانی که بزرگترین اندیشه ها را با افتخار ! به " زندان " سپرده اند .
    * کتاب خود را باید چند بار خواند ، چند بار گفت و همیشه عمل کرد .
    * اگر تمامی سال " زمستان " بود . فاجعه تلخی بود . اگر تصور چنین فاجعه ای می هراسی ، لحظه ای بیندیش ، * مبادا چهار فصل تو ، همیشه یک فصل باشد آن هم زمستان .
    * همیشه بذر فساد در سرزمین بی تفاوتی روییده است .  
    * تنبل ترین افراد اغلب خالق بهترین بهانه ها هستند .
    * عبرت از گذشتگان ، سبقت از همراهان است .
    * تقویم زندگی اقوام ، آیین خوبی برای نگریستن و تأمل کردن است .
    * اخلاق و عظمت انسانهای بزرگ ،از طرز رفتارشان با کوچکها معلوم می شود . 
    * برای خوب شدن بهتر است کار خوب نکنیم ، از بدیهایمان بکاهیم .
    * دل آدمی یک ظرف خالی است ؛ برای اینکه از آن محبت بگیرید ، باید قبلاً بدان داده باشید .
    * از مخالفت دیگران درباره کارهایتان ناراحت نشوید ، زیرا بادبادک هم زمانی بالا می رود که باد مخالف بوزد .
    * تنها کسانی می توانند جهان را اندازه بگیرند که ابعاد خویش را دریافته اند .
    * هرچه انسان در سطح خود را می گستراند ، قبرستان قلبهای مرده گسترده تر می شود .
    * اگر تلاش در شناخت جهان بیرون ، چشم اندازهای شکوهمند درون را از یادمان ببرد ، بی سواد خواهیم ماند .
    * بکوشیم با خود زاویه حاده ، با مردم زاویه منفرجه ، و با مرگ زاویه قائمه باشیم .
    * کسی که برای غیر خدا کار کند یک عمر مردود است .
    * عاشق خدا سهامدار بزرگ شرکت جاودانه حیات است.


  • کلمات کلیدی :


  • From Every Change in Life You Can Learn Somet

    نوشته شده در  یکشنبه 87/6/24ساعت  1:13 صبح  توسط قطره ای از دریا 

    From Every Change in Life
    You Can Learn Something important

    In very change
    that you experience in life
    there will be times when
    youll wonder if you can endure
    But youll learn that facing
    each difficulty one by one
    isn’t so hard
    its when you don’t deal
    with a situation
    that it sometimes comes back
    to confront you again
    changes are sometimes very painful
    but they teach us
    that we can endure
    and that we can become stronger
    Everything that comes into your life
    has a purpose
    but the outcome is in your hands
    by the action you take
    Be wise with your life
    be willing to endure
    and always be willing
    to face lifes challenges

    Sherrie L .Householder_


  • کلمات کلیدی :


  • و اما عشق ...

    نوشته شده در  جمعه 87/6/22ساعت  8:24 عصر  توسط قطره ای از دریا 

     و اما عشق ...
    نمیدونم اولین باری که این کلمه رو شنیدم کی بود .
    اما می دونم که خوشم نیومد ، چون همه اون رو پنهان می کردن .
    راهنمایی که بودم همکلاسی ها اون رو با این علامت  رو دفتر - کتاباشون نشون میدادن . و معلمامون دعوا و نصیحتشون می کردن که این حرفها چیه اینها همش دروغه ، ب‍ده 
    تا اینکه وارد دبیرستان شدم  ، باز هم معنای عشق رو نمی دونستم . فقط می دیدم همکلاسی ها از عشقشون با هم حرف میزدن ، یه روز کلی تعریف و تمجید ! فردا باهاش قهر می کردند و پس فردا جدایی ، چند روز بعد یه عشق جدید !!! 
    آن سالها درموقعیت بدی بودم سالهای سخت انتخاب ؛ انتخاب راه برای زندگی ‍،و ازهمه مهمتر دین ،چی درسته؟چی غلطه؟ برا چی باید نماز خوند ؟ برا چی این کار بده ؟ اعتقادات دینی خوبند و درست یا کهنه و دست و پاگیر ؟ اصلا ًبی تعارف بگم خدا کیه؟خلاصه برزخی بود 
    تازه مطالعه کتابهای غیر درسی هم اضافه شد نه تنها مشکل حل نشد بلکه پیچیده تر هم شد  ، سوالهای که ذهن منو به خودش مشغول کرده بود  ؛ و تناقض ها بین چیزهایی که می دیدم و چیزهایی که می خوندم 
     عشقی که در اشعار حافظ و مولانا بود خیلی تفاوت با واقعیت در جامعه داشت : مثلاً تو داستان لیلی و مجنون وقتی لیلی جام مجنون رو می شکنه و بهش بی اعتنایی می کنه ؛ مجنون میگه :
    " اگر با دیگرانش بود میلی / چرا جام مرا بشکست لیلی"
    کم کم با مرور زمان معنای عشق برام بیشتر روشن شد ، که عشق یعنی چه ؟بقول دکتر شریعتی "عشق سرخکی است که آدمهای گنده میگیرند" اما ایشون در جایی دیگه میگن   "خدایا به هر آن کس بیشتر دوست می داری بفهمان که دوست داشتن از عشق برتر است " و واقعاً که درست گفتن .
    عشق با وصال سرد میشه ، چون آتشینه و زودگذر ؛ به مرور زمان کهنه میشه ، روزمره میشه ، وقتی عشقی تازه از راه می رسه عشق قدیمی باید جای خود رو از دست بده و تازه براش قدر وقیمت تعیین می کنن و... 
    اما دوست داشتن چون فطریه نه تنها از بین نمیره بلکه روز بروز قوی تر میشه ، با دوام تره ، هیچ وقت از مدنمی افته ، هم مادیه و هم معنوی ، دوست داشتن چون از گوهر محبته نمیشه برای اون قدر وقیمت تعیین کرد مثل :دوست داشتن خدا و پیامبر (ص) و ائمه (ع) ، دوست داشتن فرزند توسط مادر و پدر، دوست داشتن همسر و فرزندان ، دوست داشتن وطن ، علم ، هنر ، ورزش و...
    من دیدم آدمهایی رو که خیلی عاشق هم بودن    اما بعد به دشمن خطرناک هم تبدیل شدن
    وقتی شما چیزی رو دوست دارید چون از عمق وجودتون دوسش دارید حاضرید جونتون رو هم براش بدید مثل آدمهایی که برای دفاع از وطنشون جونشون رو فدا میکنن .
    اما تا بحال فرد عاشقی رو دیدید واسه عشقش جون بده من که ندیدم.
    هرچند در صحبت عامیانه اکثر مواقع مردم از واژه عشق بجای دوست داشتن استفاده می کنند اما منظورشون همان دوست داشتن برخاسته از محبته.
    خلاصه داستان عشق و دوست داشتن همچنان ادامه دارد ...
    نظر شما چیه ؟  


  • کلمات کلیدی :


  • ببخشید شما محبوب مرا ندیده اید ؟

    نوشته شده در  جمعه 87/6/22ساعت  8:17 عصر  توسط قطره ای از دریا 

    ببخشید شما محبوب مرا ندیده اید ؟
    عادت کرده ایم که بگوییم منتظریم .
    عادت کرده ایم که بعد از هر صلواتمان بگوییم
     " ... و عجل فرجهم "
    ببخشید شما محبوب مرا ندیده اید ؟
    عادت کرده ایم که بگوییم منتظریم .
    عادت کرده ایم که بعد از هر صلواتمان بگوییم
     " ... و عجل فرجهم "
    یا اینکه بعد از هر نماز دعای فرج بخوانیم .
    به نبودنش ، به نیامدنش ،
     به انتظارمان عادت کرده ایم !
    آنقدر در این آخرالزمان در فتنه غرق شده ایم
    که یادمان رفته مدینه فاضله یعنی چه ؟
    انگار عادتمان شده که هر روز، خبر یک قتل ،
    یک تصادف مرگبار یا یک سرقت را بشنویم .
    مثل اینکه اگر پنجشنبه ها منتظر نباشیم ،
    یکی از کارهای روزمره مان را انجام نداده ایم
    یا فکر می کنیم اگر صبح های جمعه در مراسم
    دعای ندبه شرکت نکنیم ،
     از دوستانمان عقب مانده ایم .
    آخرین باری که صبح جمعه بیدار شدیم
     و از اینکه " او " نیامده بود ،
    دلمان گرفت کی بود ؟
    عزیزی می گفت : " خیلی وقت ها منتظریم .
    منتظر تلفن کسی که دوستش داریم ،
    یا نامه ای که می باید می رسیده و نرسیده ،
     یا کسی که می باید می آمده .
    چند بار از این انتظارها برای کسی که
    مدعی انتظارش هستیم داشته ایم ؟
    ... یک جای کار می لنگد ... "
    راست می گفت یک جای کار می لنگد ...
    ببخشید شما محبوب مرا ندیده اید ؟ 
     


  • کلمات کلیدی :


  • دریای دل ....

    نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/20ساعت  11:41 عصر  توسط قطره ای از دریا 

     دریای دل ....
     نمی دونم وقتی در تنهایی وجودت غور میخوری و به اصل اون فکر می کنی با چه جوابی خودت رو قانع می کنی ؟
    از کجا اومدم ، چرا ؟ تا کی ؟ برای چی ؟  چرا مریضی ؟ چرا مشکلات ؟ چرا کارو تلاش؟ چرا هجران و دوری ؟ و... و هزاران سؤال که ذهنت رو پر کرده و مثل یک فیلم جلوی چشمات رژه میرن ...
    تا بحال به دریا نگاه کردی ؟ چقدر عظیم و زیباست . اما درعین حال تنها ؛ گاهی آروم ، گاهی مواج ، گاهی هم طوفانی ؛ راستی چرا این طوریه  ؟ مگر اشکالی داره همیشه آروم باشد یا همیشه مواج یا...؟
    وقتی نوجون بودم یک معلم خوب داشتم که هنوز هم برام مثل یک تکیه گاهه، می دونم دوست نداره اسمش روبیارم اما همیشه مدیون ایشون هستم ، وقتی از مشکلات باایشون می گفتم و اظهار ناتوانی می کردم ، می گفت : " سعی کن مثل دریا باشی ؛ اگه یک رود و برکه کوچک باقی بمونی با کوچک ترین مانعی و مشکلی راهت بسته میشه و تبدیل به یک مرداب میشی .سعی کن بزرگ شی ، بزرگ و بزرگ تر ، تا هر مانعی و هر مشکلی سد راهت نشه و جلوی حرکتت رو نگیره .
    اون موقع درک حرف ایشون و اجرای اون برام سخت و غیر ممکن بنظر می رسید اما حالا می بینم که چقدر ایشون درست می گفتن حرکت تازگی به بار می آره و زندگی رو تداوم می بخشه مثل دریا که همیشه در جریانه ؛ و بی تحرکی و طلب آرامشِ همیشگی انسان رو تبدیل به مردابی می کنه که عاقبتش گندابه .
    چه زیبا گفتند شهید دکتر چمران : " سرنوشت ما همچون موج در تلاطم و پایین و بالا رفتن است . دائماًاز اوج به حضیض و از حضیض به اوج در حرکتیم " . 
    بیایید دریایی بشیم ... بزرگ ؛ در عین آرامش تحرک داشته باشیم و اوج و فرود رو باهم تجربه کنیم که عاقبت دریا به اقیانوس می پیونده .
    اما یادمون باشه دریای دل ما راهنمای ماهری نیاز داره ،که راه رو بشناسه تا در فراز و فرودش ، درآرامش و طوفانش دل را آروم در مسیر واقعی و درست رهنمایی کنه .   عزیز من ! راهنمای دل دریایی تو کیه ؟


  • کلمات کلیدی :


  • به نام او که زیباست و زیبایی را دوست دارد

    نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/20ساعت  8:50 عصر  توسط قطره ای از دریا 

                               وضویی زلال می گزارم . و برای او می نگارم . به نام پروردگار بهار  ، خداوند کوهسار ، کردگار آبشار . بیدادگر درختان از برگریزان و نگارگر شکوفه ریزان  .  به عنایت رحمان ، به عون رحیم   . اللهم رب النور العظیم ...


  • کلمات کلیدی :


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    یه سوال ؟
    هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق
    چرا کسی فیلمش را نمی سازد ؟
    [عناوین آرشیوشده]