بابا بابا
کي به پيشاني تو سنگ زده
کي با خون برخت رنگ زده
با دخترت حرف بزن:
بابا
کي من و در اين سن يتيم کرده
کي رگهاي گردنت را بريده
کاش مرده بودم تا امروز سرت را در ميان طشت نمي ديدم
حالا که آمدي پيش من ديگر از پيشم نرو بابا
حالا که ميروي پس مرا هم با خودت ببر
--
پاداشت تشنگامي و اجرگرسنگي
گل بوسه اي گز لب عطشان گرفته ام
التماس دعا