• وبلاگ : درياي دل
  • يادداشت : پيام هاي بيسيم چي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اسموني 

    _مي گفت: ستاره خفت ، بر مي گردم

    وقتي که سحر شکفت بر مي گردم

    سر تا سر خاک جبهه رو بايد گشت

    دنبال کسي که گفت : بر مي گردم

    يک دشت شقايق سپيد ، آورده

    يک دامنه ، غنچه اميد آورده

    ديروز کسي به ديدنت ، آمده بود

    از چشم تو ، « يک باغ شهيد » آورده

    براي شهداي تفحص:

    تو سرخ و سپيد مي شوي مي دانم

    سيبي که رسيد مي شوي مي دانم

    انگار که بو برده اي از باغ بهشت

    آخر ـ تو شهيد مي شوي ـ مي دانم!

    نا گاه نويدي آمد و او را برد

    پرواز سپيدي آمد و او را برد

    هر بار که رفت با شهيدي برگشت

    اين بار ـ شهيدي آمد و او را برد!

    پاسخ

    ممنون