• وبلاگ : درياي دل
  • يادداشت : چقدر از جنسمان خراب است ؟
  • نظرات : 2 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    در مورد مطلبي كه در پاي پست حقير لطف فرموديد كاملا درست مي فرماييد ، ريشه يابي اين مسئله هم جاي كار دارد ... عبدالكريم سروش در يكي كتاب هايش كه چندين سال قبل منتشر شده مي نويسد : (بعضي از انسانها مي خواهند همه چيز را كه در غرب گذشته از مسائل فكري و فرهنگي و علمي و ... خودشان دوباره تجربه كنند و درستي و غلطي اش را خودشان دريابند در حاليكه غافلند از اينكه بعضي از تجربه كردن ها اصلا ديگر تجربه كننده اي باقي نمي گذارد كه بعدش بخواهد نتيجه تجربه و امتحانش ببيند . تجربه كردن همانا و نابود شدن همان !) اين حرف كاملا درستي است اما از عجايب روزگار اينست كه خود او هم مصداق همين حرف خودش شده است ...

    بله حرف فراوان است ، شعار هم ، نطق هم ، سيمينار هم ...

    اما عجب از كساني است كه هويتشان با ولايت فقيه و اسلاميت نظام گره خورده و تعريف شده اما در خوابي خود خواسته فرو رفته اند !

    تمتم اشكال ها از جايي شروع مي شود كه كسي كه بايد ، كار را انجام نمي دهد ... چه بگوييم ... از دوست بپرسيد چرا مي شكند !

    پاسخ

    سلام. بله درست مي فرماييد . سروش هم مصداق عاقبت بخيرشدن است كه هميشه مرا مي ترساند ... شايد به همين خاطر است كه قرآن سراسر بيان عاقبت افراد و اقوامي است كه بخاطر ناشكري ، غرور ، لجاجت ، مكر و ... نابود شدند ... و چه بسيار افرادي كه از پايين ترين ها به اوج رسيدند ... و اينكه دوست چرا مي شكند ؟ چندي است ديگر نمي پرسم ، فقط سكوت كرده ام و نگاه مي كنم ...