سلام
در مورد مطلبي كه در پاي پست حقير لطف فرموديد كاملا درست مي فرماييد ، ريشه يابي اين مسئله هم جاي كار دارد ... عبدالكريم سروش در يكي كتاب هايش كه چندين سال قبل منتشر شده مي نويسد : (بعضي از انسانها مي خواهند همه چيز را كه در غرب گذشته از مسائل فكري و فرهنگي و علمي و ... خودشان دوباره تجربه كنند و درستي و غلطي اش را خودشان دريابند در حاليكه غافلند از اينكه بعضي از تجربه كردن ها اصلا ديگر تجربه كننده اي باقي نمي گذارد كه بعدش بخواهد نتيجه تجربه و امتحانش ببيند . تجربه كردن همانا و نابود شدن همان !) اين حرف كاملا درستي است اما از عجايب روزگار اينست كه خود او هم مصداق همين حرف خودش شده است ...
بله حرف فراوان است ، شعار هم ، نطق هم ، سيمينار هم ...
اما عجب از كساني است كه هويتشان با ولايت فقيه و اسلاميت نظام گره خورده و تعريف شده اما در خوابي خود خواسته فرو رفته اند !
تمتم اشكال ها از جايي شروع مي شود كه كسي كه بايد ، كار را انجام نمي دهد ... چه بگوييم ... از دوست بپرسيد چرا مي شكند !