نوشته شده در دوشنبه 89/6/8ساعت 2:12 صبح  توسط قطره ای از دریا
علی (ع) مرد بود ،
چقدر دلم برای دیدن یک مرد ، یک آدم بی عیب تنگ شده ،
شاید بگویید : دیوانه شدی ؟ اینهمه مرد !
مرد بودن نه بمعنای مذکر بودن ،
بمعنای علی وار بودن .
ولادت ش ، شهادت ش ، سکوت ش ، سخن ش ، قیام ش ، قول ش ، عمل ش ، علم ش ...
آری ! مردها زیادند ، اما نه هر مردی ،
اگر این بود که قصه تاریخ از ابتدای تاریخ این نمی شد و مولایمان رخ نمی پوشید از نامردان ،
اگر اینهمه مرد بود ، اوضاع جهان این نمی شد !
مردی که عدالت و حقانیت را فدای مصلحت نمی کرد ،
از ذره ایی نمی گذشت به قیمت آبرو و جان و مال و مقام .
و بعد از گذشت سالها و قرن ها معیار و میزان است ،
و هنوز هیچ مقام علمی و ژست و منصب دینی و سیاسی جای مردانگی و علی واری او را نگرفته .
زیباست ، اقتدار در اوج تواضع ،
و جاودانگی در بین خیل فراموش شدگان مدعی !
من از تو چه می خواهم ؟
مردانگی ِ علی وار ...
شنیدم یوسف (ع) در دعاهایش از خدا می خواست که او را برای خودش تربیت کند ،
اما من این را هم نمی خواهم ، که خود می دانم این عبا قد من نیست .
من دستها ، پاها ، چشمان و دلی علی وار می خواهم ،
خیلی لازمشان دارم ، خیلی ...