نوشته شده در سه شنبه 89/1/24ساعت 10:49 عصر  توسط قطره ای از دریا
ای کاش می شد آرزویم را برآورده کنی ، حالا ... همین حالا ،
دلم می خواهد بروم بالای قله های بازی دراز ،
رو به کربلا فریاد بزنم ..
شاید آن بالا صدایم به تو برسد ،
عارفانه هایش راه گلویم را بسته ، احساس خفگی می کنم ، دیگر نمی توانم حرف بزنم ...
چشم هایم خسته اند ،
چقدر دلم می خواهد آنجا باشم ،
بیا مرا ببر آنجا ...
* فقط اینبار به دردانه ات قسم مرا ببر .