• وبلاگ : درياي دل
  • يادداشت : شهيد...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نوشته اند که ضربت اين لعين ازل و ابد در همان نقطه وارد شد که قبلا ضربت عمروبن عبدود وارد شده بود. شکاف عظيمي در سر مبارک علي پيدا شد. خيلي افراد باز اميدوار بودند که علي عليه السلام بهبود پيدا کند. يکي از فرزندان علي، ظاهرا دختر بزرگوارش ام کلثوم، وقتي آمد عبور کند چشمش به عبدالرحمن بن ملجم افتاد، گفت اي لعين ازل و ابد به کوري چشم تو اميدوارم خدا پدرم را شفا عنايت کند. لبخندي زد، گفت من اين شمشير را به هزار درهم خريده ام، شمشير بسيار کارآمدي است، هزار درهم داده ام اين شمشير را مسموم کرده اند. من خودم مي دانم اين ضربتي که من بر پدر تو زدم اگر آن را بر همه مردم تقسيم کنند همه مردم مي ميرند، خاطرت جمع باشد، اين سخن تا حدود زيادي اميد فرزندان علي را از علي قطع کرد.

    بقيه در ادامه مطلب:

    پاسخ

    سلام. ممنون خدمت رسيدم و استفاده كردم. اما علي (ع) آنروز كه دستش بستند و پشت در پهلوي زهرا (س) را شكستند ، خنجر خورد ... ابن ملجم ضربه نهايي را وارد كرد ...