نوشته شده در یکشنبه 87/12/11ساعت 12:40 صبح  توسط قطره ای از دریا
بهار در پیش است .
روییدن هم ، کار هر چیزی است که ( حیات ) دارد .
از سنگ و دیوار ، کسی امید و انتظار رویش ندارد ، ولی از گیاه چرا .
و از انسان بیشتر ؛ چرا که انسان ، علاوه بر حیات گیاهی و حیوانی ، که با نباتات در این رتبه شریک است ، ( حیات انسانی ) هم دارد .
و همیشه بهار است ، اگر بخواهی برویی و برآیی ...
اگر ذوق شکفتن و شوق روییدن و سبز شدن و برآمدن و عشق جوانه زدن و رشد یافتن در ما باشد ،
می توانیم در کنار ( تحویل سال ) شاهد ( تحویل حال ) هم باشیم !
حیف نیست که ( سال ) عوض شود و لی ما عوض نشویم ؟! چهره هستی نو می شود و (جشن تولد ) طبیعت ، در نغمه بلبلان جلوه می کند .
ما چرا هماهنگ با کاروان هستی گام برنداریم ؟
ما چرا نو نشویم ؟
تلخیصی از آثار استاد جواد محدثی
خدایا ! کمک کن عوض بشیم اما ... نشیم ! بده بگم ؟ اما نه میگم ، عوض بشیم اما عوضی نشیم .
خیلی فکر کردم مؤدبانه بگم اما نشد .
(اللهم ارنی الطلعة الرشیده )دلم هوا تو کرده هوای آمدنت
صدای پاک تو آید ، صدای آمدنت
بهار با تو بیاید به خانه دل ما
قدم به خانه ما نه ، صفای آمدنت
نوشته شده در دوشنبه 87/12/5ساعت 10:49 عصر  توسط قطره ای از دریا
ای رحمة للعالمین ( صلی اله علیه و آله ) لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین . سوره شعرا آیه 3 ؛ چقدر بزرگی و دوست داشتنی ، این آیه همیشه دیدن تو را برایم رؤیایی تر می کند .از کودکیم تو را با محمد امین در کتابهای درسیم شناختم و حال در قله آرزویم ، ای پیام آور مهربانی ! آیا میتوانم روزی زیارتت کنم ؟! ای کاش دوباره مبعوث می شدی ! که دوباره هبل و عزی بر پا شده ، و بت پرستی جایگزین یکتا پرستی ؛ مگر نه اینکه ارزشها بی ارزش شده اند و جادوگری و ساحری ارزش ! در دنیایی که ابولهب ها منصب بگیرند و ابوجهل ها دایه دار دموکراسی و حقوق بشر ، دوباره پیامبر می خواهد ! یا جانشینی از سلاله پاکت ! چه کرده ایم که او هم نمی آید !
غریب مادر حسن ( علیه السلام ) دلم را به پنجره های بقیعت گره زده ام . کی این عقده ها باز می شود ؟ ای عزیز زهرا (سلام اله علیها ) بدن تیر آلودت بلندترین فریاد شیعه است ! ای اسوه صبر ! وقتی شنیدم که فرمودی اگر به تعداد انگشتان دستم یار داشتم قیام می کردم ، به این فکر افتادم ، چه بسا بسیاری از ما مدعیان تشیع که در یاوری اماممان مصمم نیستیم !
یا سریع الرضا ( علیه السلام ) چه افتخار بزرگی است وجود امام رحمت در کشور ما . و چقدر آوردن نام یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) آرامش بخش است و بارگاه غریبش که مختلف الملائکه است ؛ و غریب از آن جهت که به زیارت امام می رویم که خود را آرام کنیم و حاجاتمان رابگیریم . آیا شما برای به قصد زیارت و میهمانی به حرمش می روید ؟!
و چه حیف و تأمل آور که امامان ما کشته هم کیشان خود بودند ( به ظاهر مسلمان بودند ) و جهالت مردم زمان خود ! نکند بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم پیامبر (صلی اله علیه و آله ) خود را نشناسیم و عقل خود را مقدم بر وصیت پیامبر (صلی اله علیه و آله ) بدانیم و سقیفه را تکرار کنیم ! نکند مظلومیت امام حسن (علیه السلام ) تکرار شود و حقیقت تیر باران ! نکند به جای اینکه بزرگ شویم ؛ بجای تلاش برای رسیدن به نور ، نور را از بین ببریم و غرق شویم در تاریکی جهلمان ! و ولایت رضای آل اله را به زرها و وعده وعیدهای هارونها ترجیح دهیم !
نوشته شده در جمعه 87/11/18ساعت 12:7 صبح  توسط قطره ای از دریا
ای خوب ، ای مهربان ترین در خلایق ، ای عزیز ! وقتی ندیده چنین عاشقت شدم ، اگر تو را با چشم سر ببینم ، با عشقت چه خواهم کرد ؟! اگر ... ! اما حیف آلوده ناپاکی هاست ! و لیاقت دیدن پاکترین را ندارد ! ای آرامش دل بی قرار ! نگذار تا احساس های زشت ، عشق تو را از من بگیرند و نا امیدی امانم را ببرد ! منتظرم ؛ منتظر خوشبو ترین نسیم الهی ، سپید ترین دست بشر ؛ تا دردهای روحم را بزداید و جانم را زنده کند !
ای آرزوی زیبا ! شرمنده ام از باران محبت شما و بی لیاقتی و ناسپاسی خودم ! نمی دانم گناهانم بزرگ شده اند یا قامت توبه هایم کوتاه شده که حتی پرچین همسایه برایم مثل برجی بلند و تسخیر نشدنی است ! مگذار در سیاهی ها گم شوم .
مولای خوبیها ! آه ... ، چقدر تشنه ام و خسته ! می شنوی صدای التماس روح خسته ام را ! تمام اعضای بدنم چشم شده اند در آرزوی دیدنت ! و چنگ دل موسیقی جدیدی نمی آموزد ! کارش از جنون گذشته !
امروز نسیم چه خوش می نواخت نوای بی قراری را در دوری از باغ یاس ! ... کی تمام می شود داستان این فراق ؟!
نوشته شده در پنج شنبه 87/11/10ساعت 10:40 عصر  توسط قطره ای از دریا
انقلابی آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد . ( شهید دکتر چمران )
برای چندمین باره که دارم مناجاتهای دکتر رو میخونم ؟! نمیدونم ! مردی از جنس نور ! چقدر بعضی آدمها وصله ناجوری هستند در دنیا ؟! یا عکسش ، دنیا چه وصله ناجوریست برای روحهای بلند ؟! ... مناجاتهاش عجب تسکین بخشه ، دعای مکارم الاخلاق را به یاد میاره ، واقعا ً انقلابی یعنی همین ! کسی که نیاز به تصدیق کسی نداره ! باید خیلی بزرگ بشیم . خیلی ! خدایی شدن کار هر کسی نیست !
امروز داشتم دوباره مناجاتهای دکتر رو میخوندم . روحهای خدایی عجب نوحه سرایی میکنن ! بی داد ، بی فریاد ، در سکوت ، پشت کلمات ! بزرگ مردی می گفت : فکر کردی خدا کارش رو با کم کاری ماها تعطیل می کنه ؟! همین تعداد اندک ( آدمهای بزرگ همچون دکتر و سایر شهدا ) اونقدر بزرگند که نیازی به روحهای کوچکی مثل ما نیست ! جاری و ساری هستند در طول قرنها حتی بعد از مرگشون ! ما با این جور اعمال ناقص فقط خودمون رو محروم می کنیم !
گزیده ای از نیایش شهید دکتر چمران : ( خوش دارم که کوله بار هستی خود را که از غم و درد انباشته است بر دوش بگیرم و عصا زنان بسوی صحرای عدم رهسپار شوم .... . خدایا تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم ... تو مرا فریاد کردی که کلمه حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم ... خدایا تو را شکر می کنم که مرا بی نیاز کردی ، تا از هیچکس و از هیچ چیز انتظاری نداشته باشم ... )
نوشته شده در دوشنبه 87/10/30ساعت 12:36 صبح  توسط قطره ای از دریا
باز هم بهمن اومد ... گرچه امام (ره ) نیست ، اما انگار عطرش تو هوا هست !!!
امام (ره) به ما آموخت که ( انتظار در مبارزه است ) و این بزرگترین پیام او بود . امام ما را آموخت که (عرفان را با مبارزه جمع کنیم ) و خود بهترین شاهد بود بر این مدعا که ( عرفان عین مبارزه است ) . او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک خویش گشود و ما دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیاء مقرب خدا در تمام طول تاریخ ، همواره بر همین شیوه زیسته اند .
امام (ره ) رفت تا بار تکلیف ما بر گرده عقل و اختیارمان بار شود و همانسان که سنت لایتغییر خلقت بوده است ، چرخه بلیات ، ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که : ( و لبنونکم حتی نعلم المجاهدین منکم والصابرین ) .
اکنون ، این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین برآریم و در کف فرزند و تلمیذ مدرسه اش بگذاریم ... سید شهیدان اهل قلم (شهید آوینی )
نوشته شده در سه شنبه 87/10/24ساعت 7:42 عصر  توسط قطره ای از دریا
از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم شد از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد / بلکه آتش در همه آفاق زد
(مثنوی ، دفتر اول بیت 78-79 )
آدمها از هر عصر و نسل با نژادها و فرهنگ های مختلف با هر دین و آیین ؛ یه جوری زندگی رو میگذرونن ... اما نکته همین جاست که ما چطوری بگذرونیم ؟!
هر وقت رفتار آدمهای تو خیابون رو میبینم با خودم میگم آخه مگه ما اشرف مخلوقات نیستیم ؟! پس چرا بخاطر یه سبقت به هم فحش بدیم ، برای احترام به بزرگترها غرور به خرج بدیم ، به دیگران و تفکرات آنها حقیرانه نگاه کنیم ، یا خدای نکرده توهین کنیم ... و هزاران چرای دیگه ؟! خیلی دلم میخواد به اونهایی که گوشیهاشون پر از توهین به دیگرانه ... جوک هاشون فقط حرف های رکیک و توهین به اقوام کشور خودمونه ... و بدون یقین درباره دیگران حرف میزنن و ... به جای یاد دادن اصول دین به فرزندانشون به حرف های زشت اونها می خندن و قربون صدقشون میرن و شدن آیینه حرکات و رفتار زشت برای فرزندانشون و ... ؟!!! بگم ...
بگم ... آخه مگه خدا نگفت پیامبر (ص) رو برای کامل کردن مکارم اخلاق فرستادم ؟! مگه نگفت ملاک برتری شما تقوای شماست ( که منشأش اصول اخلاقیه ) ؟! پس چرا ما حاضریم به راحتی اون رو زیر پا بزاریم ؟!
حاضریم پول برا مدرک و لباس و خوراک و مهمونی و ... خیلی چیزا بدیم ! اما یه ذره به فکر اصلاح اخلاق و تربیتمون نیستیم ! نذری برا امام حسین (ع) میدیم اما نمیخواهیم بفهمیم امام برای چی شهید شد ؟! حضرت ابوالفضل (س) به خاطر احترام ، امام حسین (ع) رو به اسم صدا نمیکردند و همیشه میفرمودند : سیدی یعنی آقا و سرور من ! امام حسین (ع) اخلاق و رفتار ما رو میخواد یا نذری رو ؟!!! نماز که نشان عبودیته و شکستن غرور . رو از ما میخواد یا سر و سینه زدن بدون آگاهی رو ؟!!! بعضی وقتها آدمهایی با تیپ خیلی متشخص میبینیم ؛ اما یه دفعه یه حرف زشت میزنه که همونجا آدم خشکش میزنه ! ای وای چرا آخه ؟! یا فلان آدم با اینهمه مدرک علمی دریغ از یه ذره تربیت که به خودش اجازه میده از خدا گرفته تا پیامبر و رهبر و فلان شخصیت و غیره دربارشون اظهار نظر که چه عرض کنم ؛ جسارت در اوج وقاهت انجام بده ، اسمش رو هم بزاره انتقاد علمی ؟!
اما این رو میدونم ریشه خیلی از مشکلات کشور ما در همین موضوع ( بی توجهی به ادب ) پنهانه ... در کشوری با این همه سابقه تمدن ایرانی و اسلامی !!! ویروسی چند ساله افتاده و خیلی آروم داره ریشه میدونه !!! و داره تبدیل به فقر در عرصه فرهنگ میشه !!!
ای کاش به فکر درمان این موضوع باشیم ؛ حداقل در خودمون ...
نوشته شده در سه شنبه 87/10/17ساعت 4:40 عصر  توسط قطره ای از دریا
میان ما و رهایی شط زخون جاری است
شنای سرخ بیاموز ، چرا که بایدمان زین فرات بگذشتن !
عاشورا ...
مائده بزرگ روح انسان است ، در تداوم اعصار ...
تجسم اعلای وجدان است ، در دادگاه روزگار ...
طوفان خون است ، در احرام فریاد ...
هشدار خونین حسینیه هاست ، در معبر اقوام ...
نفی همه ستمها و پلیدیها و پستها و فجورها و ظلمها و حق کشیهاست،به هر نام و درهرعملکرد...
عاشورا ...
رواق سرخ حماسه است ، در تاریکستان سیاهی و بیداد ...
قلب تپنده دادخواهان است ، در محکمه بشریت ...
رسالتی است بزرگ ، بر دوش ( اسارتی ) رهایی بخش ...
خروش طنین افکن آزادی است در زندگی ...
بانگ رسای همه انسانهاست ، در همه تاریخ ، از همه حنجره های پاک و خدایی ...
عاشورا ...
محتوای راستین زمان است ، در ملکوت زمین ...
ذات متعالی ارزش است ، در هر مقیاس ...
حضور نور است ، در سیطره بی امان ظلمت ...
تجلی کعبه است ، در میقات خون ...
بارش خونین لحظه هاست ، بر ارواح خروشان ..
* (محمد رضا حکیمی )
حرم عشق کربلاست و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا می داند و چگونه از جان نگذرد آنکس که میداند جان بهای دیدار است ؟!
می پرسی که از متناهی چگونه می توان راهی به سوی متناهی جست ؟ این سرالاسرار خلقت است و گویی تقدیر چنین رفته است که اسرار ، اگر چه به بهای سرباختن حسین (ع) فاش شود .
به راستی که راه قدس از کربلا می گذرد . " راه قدس از کربلا می گذرد " یعنی آماده باش تا صف خون و جان . جمجه ات را به خدا بسپار و دندان صبر بر جگر بگذار و مردانه در صف مردان کربلایی بایست تا گرگان گرسنه یزیدی پیکر حق را مثله نکنند . و یزید مظهر ظلم و ناجوانمردی و نام و ننگ و خشم و شهوت در تمامی طول تاریخ است ، همانگونه که همواره ، در تمام تاریخ ، صلای " هل من ناصر " امام عشق از جانب کربلا به گوش می رسد . تو ای جوانمرد بگو که ازکدامین قبیله ای!
زمین سراسر پهن دشت کربلاست و کربلا ما را به خود فرا می خواند . کربلا ما را به خود فرا می خواند و آن سوی تر ، "قدس" است در اسارت " شیطان " ... و راه از کربلا میگذرد . کربلا ما را به خود فرا می خواند و دل های مشتاق ، همچون کبوتران جَلدِ حرم در هوای کربلا پر می کشند . گوش کن ! به ندای دلت گوش کن که حسین حسین می کند و اگر تو کربلایی هستی و سینه ات فراخنای آسمان کربلاست و تنت قفس ِ تنگ نام و ننگ و خور و خواب را نمی پذیرد ، به قبله گاه جبهه رو کن ، و اگر نه ، بمان و ننگِ ماندن را بپذیر ؛ و بدان که آب مانده را " مرداب " می خوانند .
* سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی
نوشته شده در جمعه 87/10/13ساعت 5:29 عصر  توسط قطره ای از دریا
هیچ میدانی پرچم سرخ بر روی حرم زیبای آبروی انسان
و مایه فخر بشر حسین بن علی (ع) به چه معناست ؟
آتش بس - جنگ هنوز تمام نشده !!!
منتظر باشید تا سلاله علی (ع ) ، عزیز زهرا (س) ، منتقم آل محمد (ص) و منجی کل بشر بیاید .
جنگ هنوز تمام نشده !!!
جنگ یزیدیان و حسینیان ...
جنگ هابیلیان و قابیلیان تا ظهور حضرت ادامه دارد .
ای دل تو در کدام سویی ؟!
نکند که هنوز مرددی ؟! نکند چون اهل کوفه باشی ؟!
نوشته شده در یکشنبه 87/10/8ساعت 5:29 عصر  توسط قطره ای از دریا
کسانی که برای حمایت از گربه های چلاق کنفرانس می گیرند ؟
و برای مردم دنیا اشک خرچنگ می ریزند !
غزه امروز ، انسانیتش لکه دار شده !
کجاست عدالت ؟ آزادی ؟ حقوق بشر ؟!
نوشته شده در جمعه 87/10/6ساعت 7:12 عصر  توسط قطره ای از دریا
مسلم ! سفر عشق می کنی ؟!
چه عاشقانه و مهربانانه برای حفظ جان مولا می شتابی؟!
آی ، اگر مولای من هم از خیمه غیبت برون آید !
الرحیل بانکی است که برای هر کس به صدا در خواهد آمد .
تو را امامت آماده رفتن میکند و مرا ... ؟!
در سحرگاه خلقت به دست هر کسی ظرفی دادند . ظرف تو آنقدر بزرگ است که ایمان از آن لبریز می شود و ظرف من آنقدر کوچک که ... !